قابل توجه دانشجویان گرامی:
میزان شهریه مغیر برای نیمسال اول 91-92 به شرح زیر می باشد:
شهریه ثابت | 2222000 | علی الحساب | 0 |
ایاب و ذهاب | 240000 | واحد نظری یا یک واحد معادل سازی | 145000 |
حق بیمه | 10000 | پیش پرداخت | 0 |
برای مثال یک دانشجوی ورودی 88 برای باز شدن صفحه انتخاب واحد سایت سیدا، باید مبلغ 2472000 ریال (در صورت عدم بدهکاری پیشین) واریز نماید.
جهت تسهیل در پرداخت شهریه متغیر ترم جاری می توانید تا 60% شهریه متغیر خود را در صندوق رفاه تقسیط نمایید.
سلام میشه شرایط تقسیط رو بنویسین؟؟یعنی کیا می تونن برن از صندوق رفاه قسط بگیریم؟؟؟؟وام هم میدن؟؟؟ چطوری چقدر؟؟؟مرسییییییییییییییی
سلام
برای ارائه این تقسیط باید به صندوق رفاه دانشگاه مراجعه کنید و مدارک لازم رو برای تشکیل پرونده ارائه بدید.
هرکسی میتونه از این شرایط استفاده کنه.
وام بلند مدت با اقساط بعد از تحصیل هم ارائه میشه.
روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختی شون رو) بفهمند.
سردبیر میگه:آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟
شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه:بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم،اونجا برای اسب سواری هر دو،دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم.اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود.سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو انداخت .
همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت :”این بار اولته” دوباره سوار
اسب شد و به راه افتاد.بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم
نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت:”این دومین بارت” بعد بازم راه افتادیم
.وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف
برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت.
سر همسرم داد کشیدم و گفتم :”چیکار کردی؟ حیوان بیچاره رو کشتی!دیونه شدی؟”
همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت:”این بار اولت بود.
وقت ندارین یا موضوع؟
پیشنهاد میکنم چتد تا عکس از دانشگاه؛شاهرود یا نشد از دزیانی بزارین تا یادی کنیم و دل تنگیمون کم بشه.
فیلم هم بد نیست.مطمئنا تو این صبح های سرد؛کفش فروشی نزدیک فلکه چکمه های پلاستیکی بچگونه رنگیشو میچینه و پیرمرد روزنامه فروش با یه بقل روزنامه جام جم از سمت ۲۲بهمن داره میاد و دیگه کسی داد نمیزنه کشک گوسفندی...
چه خاطره و رویای قشنگی داری از شاهرود ه ج جان معلومه ترم اخرت بوده و تموم شده رفتی از شاهرود
دلم واسه همه بچه های کلاس تنگ شده...