پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

راهب

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین اورا تعمیر کردند

شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگزنشنیده بود.صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند:


ما نمی توانیم این را به تو بگوییم چون تو یک راهب نیستی

مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد

چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد

راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند.. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود ، شنید.

صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند:

ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی!

این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟

راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.

مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد

مرد گفت :‌« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است و231,281,219, 999,129,382  سنگ روی زمین وجود دارد

راهبان پاسخ دادند: تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح است . اکنون تو یک راهب هستی.

ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت : «صدا از پشت آن در بودمرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود . مرد گفت: ممکن است کلید این در را به من بدهید؟راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد.

پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند. راهب ها کلید را به او د! ادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت.. او بازهم درخواست کلید کرد .پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرارداشت و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.

در نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلید آخرین در است » . مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را بازکرد .

وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود. اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید ، چون شما راهب نیستید









ماجرای بســتنـــی


یک روز گرم تابستان، بستنی لیسان و قدم زنان در خیابان :

آقا . . .

یعنی کی می تونه باشه؟ چقد صداش آشناس، آهان ! فکر کنم دختر همسایه مونه. همون که ننه ش فکر می کنه واسه دخترش راس راسی از طرف صدا و سیما دعوتنامه اومده. از بچگی پیله ی ما بود. برنگردم بهتره. بزار دوباره صدا کنه

آقای . . .

نه ، اگه اون بود که به اسم صدام می کرد. حتما از بچه های دانشگاس. فهمیدم! همونیه که خدا به جای گِل، از سیمان و آهک درستش کرده. پر فیس و افاده. حتما سوال درسی داره. برنگردم بهتره. بزار دوباره صدا کنه

با شما هستم . . .

نه ، اونکه صداش بچه گونه بود. حتما صدای فلانیه. همون که می گفت تو با بقیه فرق داری. همون که می گفت تو اولین نفری هستی که من . . . همون که مارو پیچوند. حتما پشیمون شده میخواد برگرده. عمرا اگه جوابشو بدم. بزار انقدر صدا کنه تا خفه شه ! برنگردم بهتره.

آقا بقیه پولت !

ای وای. اینکه صدای زن مهدی بقاله!! ای کاش دختر همسایه مون بود. کاشکی همکلاسیم بود. وای اگه فلانی بود چی میشد. بقیه پول بستنیم کو؟! مث اینکه برگردم بهتره . ممکنه دیگه صدا نکنه !!!



سوتی های جواد خیابانی


طرفدارای مکزیک راه زیادی رو از مکزیک تا آفریقا اومدن,البته اگه از مکزیک اومده باشن
داور در سوت خودش میزنه
بذارید به صراحت بگم که دو دقیقه وقت به پایان مسابقه باقی مونده !
شاید نزدیک ترین کشور به قطب جنوب , آفریقای جنوبی باشه
زاکونی که زا به معنای افریقا و کونی به معنایه عدد 10 است
باران هم به شدت میوزه
بازی شیلی و اسپانیا بسیار جذاب خواهد شد مخصوصا اینکه بازیکنای هر دو تیم هم زبان و همجنس و (بعد از یه مکث طولانی) و هم زبان هستن
وقتی یه بازیکن هوندوراس تنه میزنه , انگار یه درخت تنه میزنه
اسپانیا یه گل زده ، داوید ویا هم زده ، خیلی قشنگم زده ، 5 دقیقه پیشم زده
نود ثانیه از الان بشمارید تا مسابقه تموم شه
با شماره 2013 تماس بگیرید و پیامک بدید
دقیقه 15 بازی هستیم .... اگر تبریزی ها این بازی رو واگذار کنند چیزی از ارزش های این تیم کم نمیشه
بله ! این گل هم تقدیم به شهدای 8 سال دفاع مقدس
بدون شک الان مردم شهر چلسی خیلی خوشحال هستند
داور هند پنالتی رو دیده و میگه نه !
اسپانیایی ها V وسط رو B میخونن مثل والنسیا که بالنسیا خونده میشه
تورس می‌فرسته روی دروازه ... جای خود تورس اونجا خالی بود
از نظر ران هم در نظر بگیریم.ران بازیکنان هندوراس خیلی بزرگتره
خوب الان دو تیم باید هر کدوم 5 تا پنالتی بزنن.باید بگم که هر تیمی که پنالتی ها رو ببره یعنی اینکه بازی رو برده و هر تیمی هم که ببازه یعنی اینکه بازی رو باخته
هلند تنها رقیب جدیش برزیله البته اسلواکی هم تیم نــــــــاجــــدی نیست
یه دریبلی میزنه که تو گل کوچیک هم نمیشه از این دریبل ها زد
واقعا عجیبه که در تهران ما الان هوا گرمه،ولی در افریقا الان هوا سرده
کریم انصاری فرد هیچ نسبتی با برادران انصاری فر نداره! بخصوص با محمد حسن
افرین علیرضا محمد،افرین.واقعا یکبار دیگه با صراحت میگم،افرین علیرضا محمد
یک سانتر بی هدف ... و گل
شما از روی قطر 2 بازیکن میتونید بفهمید کدوم قوی تره
سبک بازی پاراگوئه جوریه که دوست داره بازیو به ضربات پنالتی یا نهایتا وقت اضافه بکشونه
حالا بعد از این مسابقه کشتی اسپانیا از 4/1 عبور میکنه و وارد نیمه نهایی میشه
حالا توپ رو سانتر میکنه...در واقع پرتاب میکنه
.فعلا با مداد اسم هلند رو در فینال بنویسید
اوه , عجب برگردونی زد تو صورتش حالا چمن و عرق هر چی بود هم میاد تو صورتش
امان از دست این دیرک دروازه یه موقع به نفع تیمه یه موقع به ضرر تیم


توجه


چناچنه به طور رومزره به زبان فارسی صبحت می کیند، خاوهید تواسنت این نوتشه را بخاونید. در داشنگاه کبمریج انگلتسان تقحیقی روی روش خوادنه شدن کملات در مغز اجنام شده است که مخشص می کند که مغز انسان تهناحروف اتبدا و اتنها ی کلمات را پدرازش کرده و کمله را می خاوند. به هیمن دلیل است که با وجود به هم ریتخگی این نوتشه شما تواسنتید آنرا بخاونید!

نظرات 1 + ارسال نظر
green wave دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ق.ظ

خیلی جالب بود
مخصوصا اون داستان راهبه.حسابی آدمو سر کار میذاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد