پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

فوتبالیست‌های معروف قبلا چه کاره بودند !

 

خبر ورزشی : بیژن نوباوه، نماینده مردم تهران در مجلس می گوید سید مهدی رحمتی از سپاهان یک میلیارد تومان پول گرفته است. گلر زردها به خشم می‌آید و می‌گوید: «من خیلی زحمت کشیدم که به اینجا رسیدم. زمانی که با ماشین در خط راه‌آهن-خانی آباد مسافرکشی می‌کردم این آقایان کجا بودند؟ هنوز به محله قدیمی‌امان می‌روم، همان جایی که مسافرکشی می‌کردم. کار کردن را عار نمی‌دانم.» 

 

(منبع:گلچینی از سایت های خبری!)

سرگذشت اغلب فوتبالیست‌های معروف چنین است. آنها که معمولا فوتبال را از زمین‌های خاکی جنوب شهر شروع کرده‌اند و بعدها، چنین روزهایی را رد کرده‌اند تا تبدیل به آدم‌های متمولی شوند. حرف‌های سید مهدی رحمتی بهانه‌ای شد تا تلنگری به گذشته برخی از فوتبالیست‌ها زده شود. کسانی که هنوز بازی می‌کند و یا از فوتبال خداحافظی کرده اند. در گذشته فوتبالیست‌ها اینقدر معروف نبودند تا چنین پول‌های هنگفتی را به جیب بزنند. برخی از آنها حتی در دوران اوج فوتبال خود که پیراهن تیم ملی را هم به تن می کردند، مجبور بودند بعد از تمرین به دل خیابان های شهر بزنند و مسافرکشی کنند، مانند کاظم سید علی خانی، غلامرضا فتح آبادی، پرویز مظلومی و عبدلعلی چنگیز. فتح آبادی در دوران اوج خود که در تیم ملی هم خوش می درخشید، مسافر کشی می کرد.

پرویز مظلومی سرمربی فعلی استقلال درباره آن روزها می گوید: «سال 62 و در بحبوحه جنگ تحمیلی اوضاع و احوال فوتبال چندان رو به راه نبود. در آن سال‌ها کاپیتان استقلال بودم اما عملا از فوتبال چیزی عایدم نمی‌شد و مجبور بودم برای امرار معاش چند ساعتی هم با تاکسی کار کنم. بازیکنان سرشناسی مثل عبدالعلی چنگیز و غلامرضا فتح‌آبادی که هم تیمی‌های من بودند، روی تاکسی کار می‌کردند.»

مظلومی در خط یوسف آباد ولی عصر کار می کرد و از هر مسافری پنج تومان کرایه می گرفت! برخلاف او و سه بازیکن دیگر کاظم سیدعلی خانی هنوز با تاکسی کار می کند و خرج خود و خانوده اش را با سختی به دست می آورد. روایت های جالب دیگری هم از شغل های برخی از بازیکنان در دوران بازیگری و یا پیش از آن وجود دارد که اشاره به آنها، نشان می دهد فوتبالیست ها آنقدر راحت که فکر می کنید، تبدیل به انسان های پولداری نشده اند.

رحمتی در ماشین می‌خوابید!

سید مهدی رحمتی می گوید پیش از اینکه فوتبال بازی کند در خط راه آهن-خانی آباد مسافرکشی می کرده است. او به دلیل پاره ای از مشکلات خانوادگی حتی بعضی شب‌ها مجبور بود در پیکان گوجه ای اش شب را صبح کند.

صادقی مسافرکشی می‌کرد

امیر حسین صادقی مدافع معروف استقلال هم مسافر کشی می کرد. اودر سال 79 و در دورانی که تیم در امید استقلال بازی می کرد، همزمان در یک آژانس واقع در بهار شیراز کار می کرد تا بتواند خرج خود را در بیاورد. ماشین او یک پیکان خسته بود!

عنایتی، کارگر ساده

رضا عنایتی از گفتن واقعیت‌ها ابایی ندارد. مهاجم این روزهای سپاهان که رکورد گلزنی در تاریخ لیگ را مال خود کرده، در سن 15 سالگی در مشهد دست‌فروشی می‌کرد. او بعدها به یکی از کارخانه‌های فرش‌بافی رفت و در آنجا کارگری کرد. او بعدها تبدیل به ستاره ابومسلم شد و با حضور در استقلال و امارات پول‌های زیادی به جیب زد.

ستاره وانت‌دار
عباس کارگر ستاره اسبق تیم ملی و پرسپولیس هنوز با وانت کار می کند. او که در فوتبال به هیچ نرسید مجبور است برای امرار معاش خود و خانواده اش با وانت بارکشی کند.

دایی دست‌فروشی کرده؟

علی دایی یک بار اعلام کرد در دوران دانشجویی دست فروشی می کرده و با کارگری به اینجا رسیده است. ولی دوستان نزدیک دایی که سال هاست با او ارتباط نزدیکی دارند می گوید، این businessman معروف هیچ گاه دست فروشی نکرده چون وضع مالی خانواده اش بد نبوده است.

شماره هشت مسافرکش
علی کریمی شماره هشت تاریخی فوتبال ایران سال 71 در کرج مسافرکشی می کرد. او یک پیکان گوجه ای داشت. کریمی قبل و بعد از تمرین پرسپولیس با ماشین خود کار می کرد تا خرج خود را در بیاورد. نقل است زمانی که او به دفتر یکی از روزنامه های ورزشی رفت بود، برای آنکه نشان دهد واضع مالی بسیار بدی دارد تمام دارایی اش را رو کرد که یک اسکناس هزار تومانی بود.

جوراب‌فروشی که مشهور شد

حسن خان محمدی ستاره سابق پرسپولیس که سال ها پیراهن این تیم را به تن کرد پیش از آنکه آدم معروفی شود مجبور بود با دست فروشی خرج خود را در بیاورد. یکی از دوستان نزدیک او می گوید در ابتدای دهه 70 خان محمدی در شهرک عربو سعادت آباد بساط جوراب فروشی راه می انداخت و مشتریان را روی هوا می‌زد!

مربی کارت فروش

یکی از معروف ترین مربیان فوتبال ایران که در حال حاضر بنا به دلایلی نمی تواند کار کند، روزی مجبور شد برای کسب درآمد راهی خارج شود. او به ژاپن رفت تا کسب و کاری به راه بیاندازد اما در نهایت به دلیل فروش کارت تلفن تقلبی دیپورت شد تا به ایران بازگردد.

ستاره‌ای که تاکسی پدرش را فروخت
ستاره استقلال هیچ‌گاه با تاکسی کار نکرد اما به دلیل آتش گرفتن دکان پدرش که تمام دارایی او بود، برایش یک تاکسی خرید تا با آن کار کند. این ستاره آبی‌ها که رقیب اصلی علی دایی در بیزینس است و ماهیانه میلیاردها به جیب می زند، بعدها مجبور شد این تاکسی را بفروشد چون پدرش به مسافران می‌گفت که این ستاره، پسرش است!

کیا، ماهر در پشم‌چینی!

مهدی مهدوی کیا هنوز پشم های گوسفندان را می چیند. او که پیش از تبدیل شدن به یک فوتبالیست معروف مجبور بود در مزرعه پدرش در روستای چشمه اراک کند، علاوه بر کارهای کشاورزی در دامداری هم فعالیت زیاد می‌کرد. دوستان نزدیک کیا می‌گویند او حتی زمانیکه در آلمان بازی می‌کرد، در زمان تعطیلات به مزرعه پدرش سر می‌زد تا در اموارات به او کار کند. می‌گویند مهدی در چیدن پشم‌های گوسفندان تبحر ویژه‌ای دارد!

گلر مسافرکش

وحید قلیچ گلر اسبق پرسپولیس در سال 72 یک پیکان داشت و در آژانس کار می‌کرد. گلر مطرح قرمزها بارها از این موضوع گفته است. او با پیکان خود خرج خانواده‌اش را می‌داد.

ستاره‌های شالیزار!

شیث رضایی و مهرداد اولادی که هر دو اصلیتی مازندرانی دارند پیش از آنکه فوتبال بازی کنند، مجبور بودند کشاورزی کنند. شیث در یکی از شهرهای ساری کشاوری می کرد و مهرداد اولادی در شالیزارهای قائمشهر. این دو الان در پرسپولیس و ملوان به آب و نانی رسیده اند و کمتر راه شان به ولایت شان می افتد!

کبوترداری!
بعضی از بازیکنان فوتبال هم از طریق جانوران مخارج خود را در می آورند. بعضی از این فوتبالیست ها که هنوز به شغل کبوتر داری مشغول هستند، با هر نقل و انتقالی پرنده های زبان بسته خود را به محل زندگی شان می برند. یکی از این فوتبالیست ها که در بوشهر بازی می کند از دوران بچگی به کار با کبوتران و جلد کردن آنها علاقه ویژه ای داشت. او مخارج خود را از طریق جوجه کشی در آورد. این بازیکن استاد برخی از ستاره های فوتبال ایران در امور کبوترداری هم هست. یکی از شاگردان او در پرسپولیس بازی می کند!

-------------------------------------

نظرات 11 + ارسال نظر
بیزار چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ

جدن که این فوتبال درایران چقدربرکت داره وادمو ازکجابه کجا میرسونه حتی کسانی که از بچه ۲ساله هم بدتربازی می کنند وضع مالی خوبی دارند

رمضانی پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام دوستان.
یه مطلبی هست در مورد نشریه بود و نبود.
قضیه از این قراره که هر کی مطلبی ,نوشته ای در مورد دانشگاه علوم پزشکی داره میتونه بنویسه.
فکر میکنم این یه راه خوبی باشه تا بالاخره صدای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی که از سایر دانشجویان جدا افتادن به گوش آقای بدیعی برسه.
حالا امیدواریم که تاثیری داشته باشه.
در صورتی که مطلبی تهیه کردید میتونید خودتون به طور مستقیم مطلبتون رو ببرید دفتر نشریه که واقع در طبقه ی پایین دانشکده علوم پایه جدید هست و یا مطلب رو بدید به من تا برسونم به دست مدیر مسئول نشریه.
یادتون نره هر گله وشکایتی داشتید رو بیارید رو ی کاغذ.اگه خواستید به اسم خودتون چاپ میشه نخواستید هم بدون اسمو

؟؟؟ جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ق.ظ

مرسی خانم رمضانی فقط یه سوال که مطمعنم سوال خیلی از بچه هاست شما چه مسو لیتی در این نشریه دارین؟؟
یا واضح تر بپرسم چی به شما میرسه(از این بود و نبود)؟؟؟

اجتماعی جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:43 ب.ظ

متاسفم واسه شما؟؟؟ که فکر میکنید که اگه کسی کاری تو این جامعه میکنه واسه نفع خودشه

منم سوال دارم جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ب.ظ

محمدرضا دزیانی همون کارشناس گروهمون آقای دزیانیس؟!
خوبه؟این بهتره یا محمدیان؟

هر دوشان خوبن.

همسفر جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ب.ظ

سلام؟؟؟
خانم رمضانی عضو کوچیکی از نشریه ی بود ونبود هستن!!
در چند شماره ی قبل هم یه مطلبی ازشون چاپ شده بود.
به نظرم اونقدر قابل احترام و دلسوز بودن که فکر نکم بشه از ایشون اینطور سوالهای بچگونه و ...کرد!
چون بدون شک خیلی از ماها شکوه و شکایت زیادی از ارگان های مختلف دانشکده داریم.از سلف دانشکده گرفته تا سرویس و...
خانم رمضانی خسته نباشد.دستتون واقعا مرسی

رز جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ب.ظ

انتخاب واحد چندمه دوستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

۱۱ و ۱۲ بهمن ساعت ۸ صبح

رمضانی شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ق.ظ

سلام؟؟؟
ریا نشه هااااا ولی واسه رضای خداست و اینکه یه ذره فضای آزاد اندیشی تو این دانشگاه های سوت و کور شهرستانا از جمله شاهرود باز تر شه.
و همین طور واسه دل خودم که لااقل با ۴ تا مطلب شاید گله و شکایتم به جایی رسید.
فقط همین......
بازم میگم دست به قلماش بسم الله...

آزاد شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ http://ferekans.blogveb.com/


فضای آزاد اندیشی شاید از لحاظ اینترنتی منظورتون فیس بوک و تویترو... باشه پس اگه همین طوره به هدیه کوچک من بخش جست و جوی جهانی در انتهای مجله الکترونیکی فرکانس مراجعه کنید.

88 یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ

سلام .میخاستم بپرسم این ترم بچه هامون با توجه به برنامه ی امتحانی که پشت سر هم است بازم خون 1 ور میدارن؟

۸۸too یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ

من برمیدارم.
از لحاظ امتحان نگران نباشید چون استاد نوریان مجبورتون می کنن حسابی درس بخونین.توصیه میکنم نگران رنگ و تعداد موهای سرتون باشین چون ممکنه بعد از کلاس که استاد چراغ ها رو روشن میکنه ببینین موهاتون سفید شده یا اصلا مویی وجود نداره که بخواد رنگ داشته باشه!شاید هم دیگه روحی در بدنتون نداشته باشین که بخواد جسمتونو از رو صندلی یا رو زمین بلند کنه!
در کل مدیر گروه محترم مون صلاح دیدن کسانی که در طول ترم درس میخونن...پاس شوند!

این ترم حسابی مواظب خودتون باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد