پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

انکار خویشتن


 دل نوشته ای تقدیم به آن یادش همیشه با من دوست  . . .


برای مطالعه به ادامه مطلب بروید . . .




 

 

انکار خویشتن


 

امشب خوش بی خویشتنم خیالی نیست

 

می توانی انکار کنی

 

خدایی را که در این نزدیکیست

 

حال و هوای گریه را به سخره گرفتی از بس که گل خنده در اشکهایت جوانه می زند 

 

غول تنهایی را خانه نشین کردی از بس که آمد و دل از تو بر نتوانست گرفت . .

 

راستی ، نبض تکاپوی یک شهر شلوغ چه ساده از جریان باز می ایستد .

 

ای نقطه عطف همه نگاه های بی قرار تو ناخواسته ، خواسته ای هر آنچه


آنها هیچگاه نخواستند . . .

 

تو با همه آینه ها نسبت داری از بس هر که خویش را در تو دید آرزوی وضوح


را از دست داد و گذشته پستش خویش را به وی نمود . . .

 

چمن ها به رد پای تو روی تنشان فخر می فروشند ولی چمن با همه


آرزوهای کوچک و بزرگش از تیره علف های هرز است .

 

توصیف تو در حیطه جست و خیز قلم یک لاابالی نمی گنجد بهتر این که خود


تو بگویی پاسخ هزاران سوال بی جوابم را و سراچه بسیاری از حس های غریبم را . .

 

مثلاً اینکه چگونه شد که تاک تشنه از طعم تو به تبریک « می » آمد و یا چرا هرچه

 

در خلوت خاطرم می بوسمت باز به آخرین جمله جهان نمی رسم و دیگر اینکه


تو در خواب کدام صبح این ستاره پنهانی که شب از پرسه گردی


بی پایان من خسته نمی شود . .

 

نقش های هوس را از دفتر دلم زدودی از بس که در اوج نا امیدی مرا بشارت دادی

 

به باز یافتن ات از ناگهانی یک اتفاق ساده . .

 

از آن زمان که دریافتم با همه شاعران ایران زمین نسبت داری شعر شد

 

سلام صبحگاهی ام به نور ، قوت نیم روزی ام به زور و طبع شبانگاهی ام به حور . . .

 

در خلوت بین تو و آن هم کیش شاعر مسلکت چه گذشت که رقص کنان گرد تو

 

می گردید و با لحنی طرب ناک آوای عشق سر می داد که :

 

بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم

به جز عشق به جز عشق دگر کار نداریم

در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک

به جز مهر به جز عشق دگر بذز نکاریم . . .

20 آبان 88

پژمان   

 

توجه : دو بیت آخر متن از حضرت مولاناست .  

 

نظرات 3 + ارسال نظر
همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ

گل..گل...
چه میکنه این ایران طب!!

همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ

اقا پژمان واقعا عالی بود...بهتون تبریک میگم به خاطر این روحیه ی لطیف و طبع قشنگتون...
موفق باشید..

از رهگذر حرف دل لاجرم بر دل نشیند قابل توجیج

ولی خدا نیز شاهد است که من لایق این همه

تمجید نیستم .

در هر صورت ممنون شما لطف دارین .

پلیس یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ب.ظ

خیلی خوشم اومد داش پژمان.کارت درسه.دمت گرم...ای کاش منم مثل شما ۱ ذره میتونسم از خودم شعر در کنم....

معمولاً شعر می سرایند !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد