پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

پایگاه علمی دانشجویان علوم آزمایشگاهی شاهرود

ایران طب - ویژه دانشجویان گروه های پزشکی و پیراپزشکی 88

معرفی استاد نادر ابراهیمی


 در پی درخواست های مکرر مخاطبان عزیز ایران طب به معرفی استاد نادر ابراهیمی


 پرداختیم تا با یکی دیگر از چهره های ماندگار ایران زمین در قرن اخیر آشنا شویم .


 برای مطالعه به ادامه مطلب بروید . . .

 


 

کوتاه ترین تعریف از نادر ابراهیمی می شود: «نویسنده، ترانه سرا، روزنامه نگار، فیلمساز، آهنگساز، فیلمنامه نویس و نمایشنامه نویس » با این حال اگر نگوییم ابراهیمی در همه این عناوین خبره بوده، دست کم در همه اینها دستی داشته است.نویسنده «یک عاشقانه آرام» درست 2 سال پیش در حالی که سال ها بود خاطراتش را به فراموشی سپرده بود، پنجشنبه ظهری در نبرد با مرگ کوتاه آمد، هر چند به گفته خودش «مرگ مساله ای نیست، اگر به درستی زندگی کرده باشی» با این حال ابراهیمی و دوستدارانش در سال های آخر زندگی او روزهای سختی را گذراندند. نویسنده فعالی مانند او که به گفته جمال میرصادقی پرکارترین نویسنده و به گفته خودش ابن مشغله بود، در چند سال پیش از مرگش حتی از به یاد آوردن نام عزیزانش نیز ناتوان بود، چه برسد به این که پشت میزش بنشیند و کتاب های ناتمامش را تمام کند. 
    همسرش اما در تمام آن سال ها اتاق کارش را همان طور نگه داشته بود. به این امید که دوباره سلامت به جسمش بازگردد و پشت آن میز بنشیند و صدای ناله قلمش در خانه شنیده شود.نادر ابراهیمی در 14 فروردین سال 1315 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از 2 سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. ابراهیمی سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان «خانه ای برای شب» به چاپ رساند که یکی از داستان هایش به نام «دشنام» با استقبالی چشمگیر مواجه شد. او تا سال 1380 علاوه بر صدها مقاله تحقیقی و نقد، بیش از 100 کتاب چاپ و منتشر کرد که شامل (تقریبا) همه انواع نوشته می شود: داستان بلند و رمان، داستان کوتاه، کارهای ویژه کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینه های گوناگون. بجز اینها، ابراهیمی در حوزه سینما نیز صاحب نام است و چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشت و کارگردانی کرد. ضمن آن که در موسیقی فیلم نیز دستی داشت و آهنگ ها و ترانه هایی برای فیلم هایش ساخت.    اما شاید قسمت جالب تر و کمتر مطرح کار ابراهیمی، تاسیس نخستین موسسه غیردولتی ایران شناسی است. او شخصا هزینه زیادی را برای سفر و تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران صرف کرد و البته بیشتر این فعالیت ها به پیش از پیروزی انقلاب بازمی گردد.    وی در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هم ، موسسه همگام با کودکان و نوجوانان را با همکاری همسرش راه اندازی کرد که در حیطه نوشتن، چاپ و پخش کتاب ، نقاشی، عکاسی و پژوهش درباره خلق و خو، رفتار و زبان کودکان فعالیت می کند. انتشارات این موسسه با نام همگام یک دوره ناشر برگزیده آسیا شد و در جشنواره های جهانی در زمینه تصویرگری کتاب کودک، به عنوان ناشر برگزیده جهان هم رسید. در همین حیطه، جایزه نخست براتیسلاوا ، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و... از دیگر موفقیت های اوست. ضمن آن که او به خاطر چاپ رمان 7 جلدی «آتش بدون دود» یکی از نویسندگان برگزیده 20 سال ادبیات داستانی ایران نیز شد.    سیمین دانشور در جایی می گوید: «نادر ابراهیمی در معرفی ادبیات به کودکان این سرزمین کمک بسیاری کرد. کار بزرگ او ، معرفی و شناساندن ادبیات به کودکان به وسیله قصه هایی که نوشته بود، است و این شناخت ادبیات برای کودکان بسیار ارزنده و قابل توجه است. علاوه بر آثار او در زمینه ادبیات کودک، کارهایش در ادبیات بزرگسال نیز بسیار ارزنده است که بسیاری از آنها را دوست دارم.»    نادر ابراهیمی داستان نویس پرکاری بود که آثارش مخاطبانی از طیف های متفاوت داشت و با آن که در سال های آخر عمر خود، دنیا را به حال خود رها کرد و پیش از آن هم 9 سال با بیماری و مرگ مبارزه می کرد، اما هنوز کتاب هایش دست به دست می شود و نویسنده ای پرطرفدار است. این چیز کمی نیست، آن هم برای کسی که بیش از یک دهه در آخر عمرش هرگز ننوشت.ابراهیمی استاد نوشتن داستان های شاعرانه بود و گزاف نیست اگر بگوییم در این عرصه بی رقیب بود. این شاعرانگی نه تنها در نثر او بلکه در مضمون داستان هایش نیز جریان داشت. ابراهیمی از آن نویسندگانی بود که روح نویسندگی را می شد در آثارش بخوبی درک کرد.با آن که شیوه روایت اغلب داستان هایش خطی است، اما با خلق یکی از درخشان ترین آثارش «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» و با روایتی سیال در فضایی بی مکان و زمان تسلط خود را بر فرم های مختلف نشان می دهد. او شیوه روایت خطی را خود انتخاب می کند.آثار دیگر نادر ابراهیمی نیز نثری شاعرانه دارند. «یک عاشقانه آرام» و «چهل نامه» که یادداشت های عاشقانه او برای همسرش است پس از «بار دیگر...» نثر شاعرانه زیبایی دارند. و ابوالمشاغل و ابن مشغله اتوبیوگرافی هایی هستند که هر چند به قدرت آثار دیگرش نیستند، اما برای کسی که به نوشته های نادر ابراهیمی علاقه مند است و شناخت واقعی او، جذاب و آموزنده است.    با آثار نادر ابراهیمی خیلی ها بزرگ شده اند، عاشق شده اند، گریسته اند و خاطرات بسیار دارند.    به زعم بعضی از منتقدان، نادر ابراهیمی را باید به عنوان یکی از کسانی که توسط رمان و داستان، هویت را پیگیری می کرد، باور کنیم. داستان های او چه برای کودکان و چه برای بزرگسالان، بر محور هویت هستند. در این میان، او نویسنده ای بود که عشقش به ایران از رمل های کویر گرفته تا جنگل های حاشیه خزر و تا قله علم کوه، به گفته همه اطرافیانش بیشتر از هرچیز بود. خودش جایی می گوید: 

   «... من اگر وطنم را عاشقم،    خاک پرستی نیست،    دوست داشتن قدمگاه مردمی است    که سخت دوستشان دارم...»

 

 

 

مولف : امیر حسین بلاغت

 

  

استاد نادر ابراهیمی سه فرزند به نام های الیکا ، هلیا و رایکا از خود به یادگار نهادند  

قسمتی از کتاب زیبای انسان ، جنایت و احتمال  

مردها بیشترشان همین طورند . آزادی آنها را فاسد کرده. آزادی آنها را پر مدعا و خودخواه و بی رحم کرده انسان در مقابل بن بست به اندشه متوسل می شود : بن بست و تفکر برای خلاصی از بن بست .

تمام اختراعات و غالب اکتشافات بشر از همین جا سرچشمه گرفته است . انسان نه می خواهد و نه می تواند بن بست را بپذیرد .

 

آثار :

ادبیات بزرگسال
۱ - خانه‌ای برای شب
۲ - آرش در قلمرو تردید
۳ - مصابا و رویای گاجرات
۴ - بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
۵ - هزارپای سیاه و قصه‌های صحرا
۶ - افسانه‌ باران
۷ - در سرزمین کوچک من - منتخب آثار
۸ - تضادهای درونی
۹ - انسان - جنایت - احتمال
۱۰ - مکان‌های عمومی
۱۱ - رونوشت بدون اصل
۱۲ - درحد توانستن - شعرگونه
۱۳ - غزل‌داستان‌های سال بد
۱۴ - ابن مشغله - زندگینامه، جلد اول
۱۵ - ابوالمشاغل - زندگینامه، جلد دوم
۱۶ - فردا شکل امروز نیست
۱۷ - براعت استهلال - از مجموعه‌ ساختار و مبانی ادبیات داستانی ۱۸ - مقدمه‌ای بر فارسی‌نویسی برای کودکان
۱۹ - مقدمه‌ای بر مصورسازی کتاب‌های کودکان
۲۰ - مقدمه‌ای بر مراحل خلق و تولید ادبیات کودکان
۲۱ - مقدمه‌ای بر آرایش و پیرایش کتاب‌های کودکان
۲۲ - دور ایران در شش ساعت - گزارش دومین نمایشگاه ایرانگردی در سال ۱۳۷۱
۲۳ - چهل نامه کوتاه به همسرم
۲۴ - آتش بدون دود - داستان بلند هفت جلدی
۲۵ - با سرودخوان جنگ، در خطه نام و ننگ
۲۶ - یک صعود باورنکردنی
۲۷ - تکثیر تاسف‌انگیز پدربزرگ
۲۸ - مردی در تبعید ابدی - براساس زندگی ملاصدرا
۲۹ - حکایت آن اژدها
۳۰ - بر جاده‌های آبیِ سرخ - داستان بلند ۱۰ جلدی، براساس زندگی میرمَهنای دوغابی
۳۱ - صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها - بخشی از «تاریخ تحلیلی پنج‌هزار سال ادبیات داستانی ایران» ۳۲ - یک عاشقانه آرام
۳۳ - سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد
۳۴ - طراحی حیوانات - طرح‌های کوثر احمدی، با گفتاری تحلیلی در باب مفاهیم و تعاریف «طرح» در هنرها
۳۵ - الف‌با - تحلیل فلسفی ۵۰ طرح از علی‌اکبر صادقی‌ـ نقاش
۳۶ - پیشگفتار ”کوچه‌های کوتاه” - مجموعه‌ قصه‌های کوتاه گروهی از شاگردان نادر ابراهیمی
ادبیات کودک و نوجوان
۱ - کلاغ‌ها - جایزه‌ اول فستیوال کتاب‌های کودکان توکیو ژاپن، جایزه‌ اول - سیب طلایی - براتیسلاوا، جایزه‌ اول تعلیم و تربیت از یونسکو
۲ - سنجاب‌ها
۳ - دور از خانه - قصه برگزیده آسیا، از سوی «سازمان جهانی یونسکو» و کتاب برگزیده شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۷
۴ - قصه‌ گل‌های قالی
۵ - پهلوان پهلوانان؛ پوریای ولی - کتاب برگزیده از سوی «آکادمی المپیک »همایش فردوسی و اخلاق پهلوانی ۱۳۸۴، جایزه‌ بزرگ جشنواره کتاب کودک کنکور نوما، ژاپن ۱۹۷۸
۶ - باران - آفتاب و قصه‌ کاشی
۷ - بزی که گم شد
۸ - من راه خانه‌ام را بلد نیستم
۹ - سفرهای دورودراز هامی و کامی در وطن
۱۰ - پدر چرا توی خانه مانده‌است - از مجموعه‌«قصه‌های انقلاب برای کودکان» ۱۱ - جای او خالی - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان»
۱۲ - نیروی هوایی - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان» ۱۳ - سحرگاهان همافرها اعدام می‌شوند - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان»
۱۴ - برادرت را صدا کن - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان»
۱۵ - برادر من مجاهد، برادر من فدایی - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان»
۱۶ - جَنگ بزرگ از مدرسه امیریان - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان»
۱۷ - نامه فاطمه ، پاسخِ‌نامه فاطمه - از مجموعه‌ «قصه‌های انقلاب برای کودکان»
۱۸ مامان ! من چرا بزرگ نمی‌شوم - از مجموعه «قصه‌های ریحانه خانم»
۱۹ - روزی که فریادم را همسایه‌ها شنیدند - از مجموعه «قصه‌های ریحانه خانم»
۲۰ - آدم وقتی حرف می‌زند چه شکلی می‌شود - از مجموعه‌ی«قصه‌های ریحانه خانم»
۲۱ - درخت قصه ـ قُمری‌های قصه - جایزه‌ کتاب برگزیده ازسوی هیات داوران بزرگسال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جایزه‌ کتاب برگزیده ازسوی هیات داوران خردسال، ترجمه‌شده به زبان روسی در ترکمنستان
۲۲ - عبدالرزاق پهلوان - کتاب برگزیده از سوی «آکادمی المپیک» همایش فردوسی و اخلاق پهلوانی ۱۳۸۴
۲۳ - آن‌که خیال بافت و آن‌که عمل کرد
۲۴ - حکایت کاسه آب خنک - از مجموعه‌ «نوسازی حکایت‌های خوب قدیم برای کودکان»
۲۵ - حکایت دو درخت خرما - از مجموعه«نوسازی حکایت‌های خوب قدیم برای کودکان»
۲۶ - آن شب که تا سحر - از مجموعه‌ «نوسازی حکایت‌های خوب قدیم برای کودکان»
۲۷ - قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟ - دیپلم افتخار نخستین نمایشگاه بین المللی تصویرگران کتاب کودک ۱۳۷۲
۲۸ - مثل پولاد باش پسرم؛ مثل پولاد - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۲۹ - داستان سنگ و فلز و آهن - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۰ - با من آشنا شو ، با من دوست شو - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم» ۳۱ - هستم اگر می‌روم؛ گر نروم نیستم - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۲ - راستی اگر نبودم - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۳ - کمیاب و قیمتی اما... - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۴ - مدرسه بزرگ‌تری هم وجود دارد - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم» ۳۵ - گل‌آباد دیروز؛ گل‌آباد امروز - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۶ - گل‌آباد امروز؛ گل‌آباد فردا - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۷ - فرهنگ فراورده‌های فلزی ایران - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۸ - هفت آموزگار مهربان - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»
۳۹ - ما مسلمانان این آب و خاکیم - از مجموعه‌ «ایران را عزیز بداریم»دریافت جایزه نخست آسیایی تصویرگران کتاب کودک ۱۳۷۰
۴۰ - قصه‌ سار و سیب
۴۱ - قصه‌ موش خودنما و شتر باصفا
۴۲ - با من بخوان تا یاد بگیری
۴۳ - حالا دیگر می‌خواهم فکر کنم
۴۴ - قصه‌ قالیچه‌های شیری
۴۵ - همه‌ گربه‌های من ۱ و۲
۴۶ - دیدار با آرزو

نمایشنامه
۱ - اجازه هست آقای برشت؟
۲ - وسعت معنای انتظار (سه قصه نمایشی)
۳ - یک قصه‌ معمولی و قدیمی در باب جنایت
فیلم‌نامه
۱ - آخرین عادل غرب
۲ - صدای صحرا
ترجمه‌ها
۱ - مویه کن سرزمین محبوب - ترجمه با همکاری فریدون سالک
۲ - از پنجره نگاه کن - ترجمه با همکاری احمد منصوری
۳ - دوست؛ کسی است که آدم را دوست دارد - ترجمه با همکاری احمد منصوری
۴ - آدم آهنی - کتاب برگزیده سال ۱۳۵۱ از سوی شورای کتاب کودک، ترجمه با همکاری احمد منصوری

 



نادر ابراهیمی متولد 1315، نویسنده، کارگردان، محقق، عکاس، و ایران پژوه ...

 

 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
آتیشپاره جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ب.ظ

____________$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$$
_____________$$$$$$$$$
_____$$$$$$_____$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$__$$$$$$_____$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$_________$
___$$$$$$$$$$$$$$$$______$__$
___$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$_$
___$$$$$$$$$$$__________$$$_$_____$$
____$$$$$$$$$____________$$_$$$$_$$$$
______$$$__$$__$$$______________$$$$
___________$$____$_______________$
____________$$____$______________$
_____________$$___$$$__________$$
_______________$$$_$$$$$$_$$$$$
________اپم_______$$____$$_$$$$$
_________اپم_____$$$$$___$$$$$$$$$$
_______اپم_______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_______________$$_$$$$$$$$$$$$$$__$$
_______________$$__$$$$$$$$$$$___$_$
______________$$$__$___$$$______$$$$
______________$$$_$__________$$_$$$$
______________$$$$$_________$$$$_$_$
_______________$$$$__________$$$__$$
_____$$$$_________$________________$
___$$$___$$______$$$_____________$$
__$___$$__$$_____$__$$$_____$$__$$
_$$____$___$_______$$$$$$$$$$$$$
_$$_____$___$_____$$$$$_$$___$$$
_$$_____$___$___$$$$____$____$$
__$_____$$__$$$$$$$____$$_$$$$$
__$$_____$___$_$$_____$__$__$$$$$$$$$$$$
___$_____$$__$_$_____$_$$$__$$__$______$$$
____$$_________$___$$_$___$$__$$_________$
_____$$_$$$$___$__$$__$__________________$
______$$____$__$$$____$__________________$
_______$____$__$_______$$______________$$
_______$$$$_$$$_________$$$$$$$__$$$$$$

همسفر جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:00 ب.ظ

سلام.واقعا خوب بود..
اقا پژمان خسته نباشی!

با وجود شما خستگی معنا نداره .

پیشنهاد می کنم حتما کتاب " یک عاشقانه آرام " استاد و مطالعه کنید .

شاهرخ جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ب.ظ


ای ولا دمتون گرم قوربون مرامتون

پلیس جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ

کاش بودنم به بودنت وابسته نبود کاش رهابودم از این بودو نبود
کاش میرهدم ازاین برزخ وصال کاش آرزوی مرگم را داشتی ای آرزوی محال.
پژمان.
کاش.....کاش...کاش..........
قربون دل گوزلت...!!!! خیلی خوب بود.با ادبیات خ حال میکنم.

آقا پلیسه اسرار و بر ملا نکن دیگه . . .

من شاعر نیم و ندانم که شعر چه باشد من فقط مرثیه خوان

دل دیوانه خویشم . . .

راستی گوزل یعنی چی ؟؟؟؟؟

green wave جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ب.ظ

خدا قوت برادرررررررر!!!!1

خدا قوت که تعجب نداره خواهر ، داره ؟؟؟

پلیس شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ

والا گوزلو خواهر عزیزم همسفروgreen wave بهتر از ما باید بدونن.....!!! آخه دخترا خیلی به گوزل بودنشون........-آره دیگه *زیبارویان*اینجورین دیگه_حالا بماااااند........ .بای.

مثل اینکه این وسط ما فقط غریبه ایم ظاهراً همه با هم فامیلن یه جورایی !!!!

پلیس شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ق.ظ

خدایا...!!!سرنوشت را کی توان از سرنوشت......,خوشم میاد که خ اعتماد به نفس بالایی داری همسفر عزیز.....!والا من که همیشه تو کیفم1تسبیح سفیدو خوشگل همرامه..!آخه به بچه ها سفارش کردم یقه ملایی نذارن تا سوژه شما نشن.نه اینکه قبلا کم میخندیییییین....... .درثانی:دخترای خوب و با ادب کلاس مثل آبجی خودمن,بله...!!! ثالثا:ببخشید ولی وقتی میبینم به قیافه خودتون کلی ضد زنگ میزنین که.............با نمک میشین.هاهاها.بابا وقتی تو این دورو زمونه هر دلی واسه دل خودش 1 همسفر داره......این خودنماییا با کلی قر وفر دیگه چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعیته!!! هممون مهمون همدیگه ایم.بازم معذرت.بای.

همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ق.ظ

سلام اقا پلیسه...نشد دیگه..اعتماد به نفس بالایی دارم چون به خودم ایمان دارم..جزو اون کسایی هم نیستم که به خودشون ضد زنگ میزنند و هر کاری میخوان تو کلاس میکنند!!در ضمن شما که یه همسفر دارین!!دیگه نیازی نیست که اینقد دقیق زوم کنید رو خواهرای خودتون(((همکلاساتون))!!!!!
در ضمن شما چه مشکلی با گوزل بودنمون و خوب رویان دارین!؟!
با این حال ما به تموم همکلاسامون احترام میذاریم و واسشون ارزوی موفقیت میکنیم...
یا علی..

باعث افتخار ماست که چنین مخاطبان فهیم و خوش سخنی داریم .

همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ق.ظ

خواهش میکنم..مرسی از راهنماییتون..

همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ق.ظ

خواهش میکنم...از این سایت یاد گرفتیم دیگه...:-)

پلیس شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ

سلام آبجی همسفر،هاهاها...حالا ما ۱چیزی انداختیم تو این بنداز بنداز...!!! چرا بخودت گرفتی!!!!!!!!!!! ابتدا گوزل بودنت مورد تایید واقع شه بعد به خودت امدوار شو......حالا خداوکیلی گوزلیییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:32 ب.ظ

سلام اقاپلیسه...به خودم نگرفتم چون خاطرم جمعه از خودم...به گوزل بودن خودم شک ندارم...
تون این سایت فکر نان باش که خربزه اب است...
به جای کل کل کردن و ...از سایت و نوشته هاش استفاده کن...افرین پسر خوب...!
موفق باشی.التماس دعا.

بالاخره یکی حرف دل ما گفت

( منظورم جمله آخر : به جای . . . )

پلیس شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ

نون که زیاده! والا چند وقته با خربزه و هندونه سحری میخورم....!!! دمت گرم دیگه داش پژمان...!!! من ترجیه میدم با دادن هدیه زحمتای از ایران طبی هاااا جبران کنم،حالا شمارو....... .گفتم شما که همیشه تشکر میکنین ولی هدفم ایجاد ۱ زنگ تفریح واسه بچه ها بود نه کل کل.معذرت.بابای....

آقا پلیسه از ما دلخور نباش دیگه زنگ تفریحا داشت زیاد میشد

و از اونجایی که تفریح زیاد به حاشیه منتج میشه و ما هم دلمون نمی خواد

مسائل حاشیه ای مانع خدماتمون به گروه علوم آزمایشگاهی بشه

گفتیم یه تذکری بدیم حالا اخماتو باز کن . . .

همسفر شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:54 ب.ظ

اقا پلیسه...نه نشد دیگه...میخواستی زیر لفظی بدی که اقا پژمان نذاشت و تیرت به خطا رفت...
واقعا از کلام و نوشته های گوهر بارت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! فیض بردیم.زنگ تفریح خوبی بود..
یا علی.

green wave شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ

دلم میترکه اگه اینو نگم به داش پلیس عزیزمون!!!
داش پلیس حالا نه که برادرای داخل کلاس از این ضد زنگا و رنگ روغنا و گریس مریسا نمیمالن به صورتاشون؟؟؟!!!!!
بابا دست خواهرا رو از پشت بستن!!!
چند تا از بچه ها یکی دو بار میخواستن بیان و از همین برادر مارک این خرت پرتاشون رو بپرسن..!!!
ماشاا... از مرغوبا و معروفاشم استفاده میکنن!!!!

پلیس پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ق.ظ

سلاااام....آبجیای گل من همسفر و green wave چطووووووورن؟سرحالین؟ دماقتون چاقه؟....hideen...خان بسووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووزززززز......... .

green wave جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ب.ظ

سلام داش خودمون آقای پلیس
ای ی ی ی ی بد نیستیم تنها ناراحتیمون دوریه دوستانه که خیییییلی ملال آوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد